زندگی من همیشه پر از تحولات و انقلابات و تغیّرات بوده.
و من بعنوان زنی محقق، اصول و فروعی را برای خودم تعریف کرده ام.
همیشه اصول، برایم مقدم بر فروع بودند و هستند.
همیشه اهمّ و مهم کردم.
خیر و شر را در نظر گرفتم.
بخاطر همین، علی الظاهر همیشه در رفت و آمد بودم.
و معتقدم انسان برای ساختن خودش، نیاز به این رفت و آمد ها و بودنها و شدنها دارد.
گاهی لازم است از برخی موقعیتها فاصله گرفت.
از بعضی افراد، از بعضی نفوس، از بعضی چشمها باید دور شد؛ حتی موقت.
چرا؟
چون فعل و انفعال رخ می دهد.
من به اقتضای زن بودنم، آدم منفعلی هستم. سیّالم. و البته نباید در برابر منفی ها، مورد انفعال قرار گیرم؛ در نتیجه ترجیح می دهم فاصله بگیرم.
و صد البته دیگران هم در این تطورات و تحولات، دخیل و گرفتار می شوند.
و اگر درک از یکدیگر و احوالات یکدیگر نداشته باشیم و سماجت بر منطق بتون آرمه شده در ذهن و فکرمان داشته باشیم، اصطکاک و گریز پیش می آید.
.
از وقتی وارد بیان شده ام، این رفت و آمدها به چشم آمده.
حتی در مسائل شخصی و علمی هم همینطور.
علتش چیست؟
علتش فرار از سکون و رکود و گندیدگی است.
فرار از انباشت ذهنیتهاست.
فرار از خمودی است.
فرار از انفعالات.
فرار از گیر افتادنها و گرفتار شدنها.
فرار از حبس شدن و غل و زنجیر شدن.
من آزاده ام.
رها و یله و آزاد.
من طائرم.
و هرکس که فکر کند این عالم، جای سکون و قرار است و ثبات، اشتباه کرده است.
این عالم، عالم تحول است و انقلاب و تعالی.
دار، دار حرکت است.
هم، یکجا ماندن اشتباه است؛ هم با یکنفر بودن!
مگر فارق از این عالم مادی، در عالم ارواح و مفارقات، این بودنها شکل بگیرد!
فقط ارواح اند که می توانند در سکون و ثبات و وحدت و قرار، به آرامش برسند.
اگر دو روح به هم متصل و متحد شدند، آنهم در بالاترین حد ممکن، و در بیشترین ساحت درونی، آنوقت جای سکون و آرامش و ثبات و یکپارچگی و قرار است.
.
یک روز هستم، یک روز نیستم.
یک روز می آیم، یک روز می روم.
یک روز غمگینم، یک روز شادم.
این فراز و فرود، خاصیت حرکت است.
.
گاهی به یک کسی یا جایی می رسی، می دانی به دنبال چه هستی؟ چه می خواهی؟
بگیر و برو.
فقط مراقب باش دلی را نشکنی.
مراقب باش گناه نکنی.
مراقب باش به کسی ظلم نکنی.
حق کسی را ضایع نکنی.
شاید گاهی لازم باشد کسی را در غم یا شادی ات سهیم کنی، بسنج. جوانبش را در نظر بگیر.
مراقب باش بی دلیل کسی از تو ناراضی نگردد.
هوای دلت را داشته باش.
این روزها این مردمان خیلی بیرحم و بی ملاحظه اند.
دهانشان را باز می کنند و هرچه از نجاست درونی خود دارند به بیرون می کشانند.
نگاهشان را گشاد می کنند تا با تمام بی طهارتی تو را ببلعند.
مراقب باش.
حواست باشد مُجالس با که هستی؟ مصاحب با که هستی.
حواست به آن شاهد عینی و گواه حقیقی که ناظر و خبیر و آگاه بر درون ماست، می بیند و نگاهمان می کند، حواست به او باشد.
مهم نیست دیگران چه در ذهن و توهماتشان می بافند و می سازند.
مهم اینست که آن خدای حکیم و رحیم از تو راضی و خشنود باشد.
همانطور که خودش در کتابش گفته؛ نه آنطور که بندگانش مطابق بافته هایشان گفته اند.
خدا تو را رحمت کند ای دل صبور و آگاه.
که در برابر صدمه ها و آزارها و نیشها و ناسزاهای ابلهان، به خلوت خود با خدایت گریختی و اشک ریختی و دعایشان کردی و از خدای مهربان برایشان طلب آمرزش و مغفرت کردی.
دل حلیم و فکور من
خدا تو را رحمت کند که تا توانستی با این کم خرد ها ملاحظه کردی، گذشتی، اغماض کردی، و جهل و نادانی آنها را به پای کودکی و خردسالی آنها نوشتی.
قرار نیست ما همچنان کودک بمانیم.
شاید زمانی کودک بودیم و کودکی کردیم و نادانی و جهالت داشتیم.
قرار نیست ثبات در این اوضاع و احوال داشته باشیم. قرار است که رشد و تعالی و حرکت در مسیر خودسازی داشته باشیم.
نه اینکه من همانی باشم که چهارسال پیش بودم.
یا همانی باشم که دو روز پیش بودم.
نخیر.
ما ابد در پیش داریم برادر.
ابد در پیش داریم خواهرم.
ما سرانجام در محضر رب العالمین قیام خواهیم کرد و تک به تک اعمال و رفتارمان را بازجویی خواهند کرد.
تک به تک گفتارهای ما را مورد بازخواست و سوال قرار خواهند داد.
فمن یعمل مثقال ذرةٍ شرّاً یره
ذره ذره حرفها، گفته ها، رفتارها و کرده های ما را زیر ذره بین خواهند برد.
فأین تذهبون؟