آنقدر هجمه های بیماری و ظلمت و تاریکی زندگی زیاد شد، که با وفاق جمعی، تصمیم به یک انقطاع گرفتیم.
به یک رهایی.
به یک بُعد از بلاها.
نیاز شدید به خلوت. به عزلت. به آرامشی ودیعه ای. به یک سکوت سرد و تاریک.
به یک گوشه گیری.
و یک سفر ناب و خاطره انگیز به شهر زیبای تبریز. به همراه پری، مریم و مژگان.
و اتفاقات زیبای دیگر که تا آخرین لحظه ی عمر به یاد و به یادگار خواهد ماند.
چه کوتاه بود این شکوه رهایی.
کوتاه، ولی پر از درس و آموزه های شیرین.
۲۷ دی ۰۰ ، ۱۵:۳۹