پروانه

در اوج و حضیض زندگی

پروانه

در اوج و حضیض زندگی

اینجا من از روزمره ها و اتفاقات خاص زندگی ام می نویسم.
مسلّماً نوشته ها حکایت کننده ی دقیق از حقیقتها و واقعیتهای رخ داده، نمی باشند.
پس قضاوت نکنید و به سوء برداشت دچار نشوید.
این، « من » حقیقی من است.
______________
تلنگر و تذکر از سر فهم و شعور و منطق، برای من خیلی ارزشمندتر هست از تعریفات الکی و آبکی که از سر هوا و هوس یا خودشیرینی یا إغفال باشد.
______________
اینجا، یک دختر خام بی تجربه نمی نویسد، بلکه یک زن جا افتاده و سرد و گرم روزگار چشیده، می نویسد.
______________
وبلاگ دیگه من:
hakimeh51.blog.ir

آخرین مطالب

دعوت به یک سفر

چهارشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۲:۰۵ ب.ظ

هفته ی آینده، به مدت پنج روز سفری خواهم رفت که شاگردان شهر مورد نظر، تدارک دیده اند. دعوتم کرده اند.

علاوه بر آنهایی که در خود آن شهر ساکن اند، عده ای هم از این سو و آن سو می آیند.

و من چقدر خجالت زده و شرمنده ام برای اینهمه حسن سابقه که اینها برای من ساخته اند.

و من چقدر پاسبان این حسن ظن های دیگران بوده ام؟

تا چه حد توانسته ام لایق این نگاههای پر امید و این گمانهای نیک این خوبان روزگار باشم؟

به مسؤول این سفر گفتم که دأب و شیوه ی من این نیست که بنشینم و شاهد رنج و زحمت دیگران باشم. کسی بخاطر من به زحمت نیفتد که من ذره ای لیاقت اینهمه محبت و عنایت و حسن ظن را ندارم.

به مسؤول این سفر گفتم که هرگز مبادا که آب و نان و غذا و جا و مکان مرا از اینها جدا کنید که من همرنگ اینها هستم و خاکی تر از اینها و والله اگر نبود برخی ملاحظات، خودم خادم این بزرگان می شدم.

مرا چه به اینهمه ارادت ورزی؟

مرا چه به اینهمه نگاه نیک و نظرهای نیکو؟

مرا چه به اینهمه لطف و اینهمه ارج نهادن؟

خدایا

مرا از هر رنگ و ریا و عُجب و منیّت و هوای نفس دور کن و رحمی کن و نجاتم ده.

دعا کنید.

دعا کنید تا دچار لغزش و خطا و اشتباه نشم.

دعا کنید تا قدمهای اشتباه بر ندارم.

دعا کنید تا که شرمنده ی خدا و اهلبیت علیهم السلام نباشم.

دعا کنید تا گرفتار شیطان نفسم نگردم.

۰۳/۰۲/۱۲
پروانه ..

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.