ایرا
سه شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۴:۵۳ ق.ظ
دیشب، قبل از شام، با شاگردان تهرانی، صحبت داشتیم: فاطمه پ. دیبا ، ف و مائده.
صحبتهای شیرین و شنیدنی.
اتفاق خیلی جالب و عجیبی افتاد:
به ایرا دعوت شدم.
کی باورش می شد؟
گویا دیبا در آنجا منزلی دارد. دعوت صورت گرفت.
.
من معتقدم هیچ چیز در این عالم، اتفاقی نیست.
این سفر، این اتفاقات اخیر، این تلاطم ها، این دیدارها... خدا با من چه می کند؟ مرا کجا می برد؟ برایم چه برنامه ای دارد؟
.
آخر شب، بقیه شاگردان هم که از جاهای مختلف بودند، به ما ملحق شدند و در یک فضای صمیمی و دوست داشتنی، یک جلسه کوتاهی برقرار کردیم.
.
دو نفر از شیراز آمده اند.
چه همتی.
.
امروز جلساتی با کل مجموعه خواهم داشت.
۰۳/۰۲/۱۸
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.