پروانه

در اوج و حضیض زندگی

پروانه

در اوج و حضیض زندگی

اینجا من از روزمره ها و اتفاقات خاص زندگی ام می نویسم.
مسلّماً نوشته ها حکایت کننده ی دقیق از حقیقتها و واقعیتهای رخ داده، نمی باشند.
پس قضاوت نکنید و به سوء برداشت دچار نشوید.
این، « من » حقیقی من است.
______________
تلنگر و تذکر از سر فهم و شعور و منطق، برای من خیلی ارزشمندتر هست از تعریفات الکی و آبکی که از سر هوا و هوس یا خودشیرینی یا إغفال باشد.
______________
اینجا، یک دختر خام بی تجربه نمی نویسد، بلکه یک زن جا افتاده و سرد و گرم روزگار چشیده، می نویسد.
______________
وبلاگ دیگه من:
hakimeh51.blog.ir

آخرین مطالب

عشق و عرفان؟!!!

سه شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۴:۵۲ ب.ظ

مدتهاست تو فکرم، این پست رو بنویسم.

الآن، درین سفر، درین جایگاه، وقتش رسیده بنویسمش.

.

یادم نمیاد در هیچ نوشته ای گفته باشم که من عارفم، یا حتی عاشقم😂 اونم عشق به معنای رایج و متعارف که عین نقل و نبات سر زبون همه افتاده.

من یه محقق و پژوهشگرم. همین. محقق به چه معنا؟

محقق به معنای کسی که دنبال حق و حقیقته. 

حق و حقیقت چیه؟

اینو دیگه من نمی تونم اونچه از حق و حقیقت یافتم به شما بگم. نمیشه.

چرا؟

چون درونی و باطنی هست.

هرکسی بنا به اقتضائات درونی خودش به حق و حقیقت می رسه. نه بر اساس تزریقاتی که از اینسو و آنسو دریافت می کنه. نه.

قصد ندارم قلمبه سلمبه بگم و بنویسم. من همیشه ساده گفتم و ساده نوشتم. مگر در برخی جایگاهها.

.

من نه آخوندم، نه ملا هستم، نه علامه ام، نه آیت الله العظمی هستم، نه معصومم، نه حجت الاسلام هستم.

مذهبی هستم ولی نه مثل خیلیا که مذهبی تقلیدی هستند. بنده مذهبی تحقیقی هستم.

تحقیقاً به اعتقاداتم رسیدم. نه اینکه هرکسی هرچه گفت قبول کنم و چشم و گوش بسته انجام بدم.نه. خودم رفتم سراغ اصول و مبانی. با هزاران سختی و رفع صعوبتها به حق و حقیقتهای بسیاری رسیدم. و هیچ و هیچ اصرار ندارم که اون یافته ها و ادراکات خودم رو به دیگران قالب کنم. هرگز و هرگز.

هرکسی با قلب خودش و با باطن خودش باید برسه.

من محقق ام.

محققی که جایگاه تثبیت تحقیقها و کاوشها و کنکاشهای او قرآن است و بس.

این دلیل نمی شه من رو مفسر قرآن بدونید!!!

یعنی چی آخه؟

شماها دیگه چرا؟؟!!

اگه من جایی از قرآن نوشتم، از قرآن گفتم، دلیل بر این نیست که من مفسرم. کجا من همچین ادعایی کردم؟ کجا؟

اگر از کسی یا شخص و شخصیتی گفتم یا نوشتم دلیل بر این نیست که من او هستم، یا سینه چاک او هستم و مرید و جانباخته ی او. نخیر.

بزرگان زیادی رو من مورد تحقیق و جستجو قرار دادم.

نوشته ها و آثار اونها رو ترجمه کردم و تحلیل.

کجای اینها دلیل بر این هست که من از اونها هستم و به اونها چسبیده ام؟

اگر شما اینطور فکر کردی، اشتباه کردی. لطفاً عوض کن فکرتو.

.

من اهل هیچ گروه و فرقه و مسلکی هم نیستم. هیچ ادعایی هم نداشته و ندارم.

زحمتها و زجرها و صدمه ها و آسیبهای فراوان خوردم و متحمل شدم تا خودم، با قلبم، با درونم، با تمام وجودم به حق و حقیقت برسم. مهم رضایت قلبی و درونی من هست که حاصل شده. و مهم اون سکون و آرامش قلبی و درونی من هست که الحمدلله رب العالمین به لطف برخی بزرگان که نامی از اونها نمی برم چون اصلاً در اون حد نیستم؛ الآن، درین لحظه، درین ساعت، به اون سکون و رضایت رسیده ام.

.

خداوند لطفی به منه حقیر کرد و در یه مسیر علمی قرار گرفتم که متفاوت بود.

دیدگاه و بینش این مسیر، متفاوت از مابقی بود. توضیح نمیدم.

خانمی هستم که هم دوره های دانشگاهی رو طی کرده و هم دوره های حوزوی رو. ولی نه دانشگاهی ام نه حوزوی!

من آزاد و رها از تمام قید و بندهای الفاظ و اصطلاحات و عناوین و القاب و سِمَت و فلان و بهمانم. هیچگاه و هیچوقت به دنبال اینها نبوده و نیستم و همواره فرار کردم از قالب اعتبارات و اسم و رسم ها.

اساتید زیادی دیدم، حتی جزو خصوصی ترین شاگردهای اساتید مطرح بودم، (بعنوان یک زن) چه اساتید حوزوی چه دانشگاهی، ولی فقط علم گرفتم و گذشتم. همین.

من وابسته به هیچ شخص و شخصیتی نیستم.

تحقیقی عمل کردم. آزاد اندیش بودم و هستم و خواهم بود.

خداوند لطفی بمن کرد و استعدادهای عجیب و سرشاری در من قرار داد که مورد تایید و تحسین خیلی از اساتید مطرح حوزه و دانشگاه بودم، ولی نه غرق تحسینها شدم نه کشته مرده ی تأییدات و تمجیدها.

پدری داشتم که من رو چنان تربیت کرد که آزاد و یکه تاز بودم. محرّر بودم. علوم بسیاری از او و از اساتید مختلف آموختم بدون اینکه در بند و وابسته و منحصر به اونها باشم.

برای من ملاک، فقط و فقط این بود که از حد و حدود الهی تجاوز نکنم. بر وفق و به مقتضای عین ثابتم عمل کردم، آگاهانه و اندیشمندانه. 

و ادعا ندارم که بی خطا و بی اشتباه بوده ام، نه. خیلی جاها اشتباه رفتم، اشتباه چرخیدم، چرا؟ چون بایستی خودم به ادراک درونی می رسیدم. که رسیدم. هرچند با صرف هزینه های روحی و روانی بسیار. خب، طلب درونی ام بوده. ناگزیر بودم. ولی... ازین راهی که اومدم پشیمان نبوده و نیستم. 

 

 

۰۳/۰۲/۱۸
پروانه ..

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.